مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 11 سال و 21 روز سن داره

مهدی یار عزیز کوچولوی مامان و بابا

فضولی تو خونه مامانی

سلام عزیزم این مدت که داری روز به روز بزرگ تر می شی شیرین کاری ها و البته شیطنت هات هم بیشتر میشه . دیشب که خونه مامانی بودید رفتی سراغ میز مبل و شروع کردی  به انداختن رومیزی و گذاشتن اثر انگشت روی میزها . ما هم از بس که عاشق تو هستیم هیچی به تو نمی گیم و تو هم از این فرصت ها خوب استفاده میکنی و هر کاری دلت بخواد انجام می دی . اول رفتی کنار میز وایسادی و نقشه کشیدی که چطوری به رومیزی میشه دست زد بعد که با تلاش های بسیار دستت به رومیزی رسید اونو کشیدی طرف خودت بعد کنترل رو برداشتی بعد از اینکه کنترل رو برداشتی یه خنده ای کردی بعدش هم کل رومیزی و کنترل ها رو انداختی روی زمین بعد ...
11 آبان 1392

روزنامه خوندن گل پسر

سلام تک ستاره خاله . چند شب پیش وقتی بابا جونت از سر کار اومد چند تا روزنامه با خودش آورده بود و داشت می خوند تو هم از اینکه خیلی کنجکاوی و همه چیزی رو باید تجربه کنی روزنامه های بابایی رو برداشتی و شروع کردی به خوندن و البته مچاله کردن روزنامه ها .     ...
11 آبان 1392

7 ماهگی مهدیار

بزرگ مرد کوچک من     جان    ماهگیت مبارک .     مهدیار گلی من الان رفته تو 7 ماه و حسابی شیطنت هاش زیاد شده .کارایی که تو این چند وقته یاد گرفتی اینه که دیگه کامل می تونی بشینی ، با دهنت صدای موتور در میاری ، هر کی بهت دست میده سریع بهش یالا می دی ، هر موقع برات دست می زنیم شروع می کنی به رقصیدن ، تازگی ها هر کدوم از اسباب بازی هات رو بهت میدیم فقط یک ربع باهاش بازی می کنی و دیگه ازش خسته می شی و فقط گریه می کنی دوباره تا یه چیز دیگه بهت میدیم ساکت می شی ، این یه ماه هم دیگه کامل شروع کردی به فرنی خوردن و دوست داری سر سفره غذای بزرگترها رو بخوری . عکس ها در اد...
11 آبان 1392
1